سبک زندگی ایرانی اسلامی چگونه است؟
«سبک زندگی که شامل مجموعه رفتارها
و الگوهای کنش هر فرد که معطوف به
ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی
میباشد اطلاق میشود و نشاندهنده
کم و کیف نظام باورها و کنشهای فرد است.
به عبارتی سبک زندگی بر ماهیت و محتوای خاص تعاملات و کنشهای اشخاص در هر جامعه دلالت دارد و مبین اغراض، نیات، معانی و تفاسیر فرد در جریان عمل روزمره و زندگی روزانه است.»
«سبک زندگی پایه و اساس فهم شرایط فرهنگی موجود و تحولات پیش رو در این حوزه تلقی میشود و نشان میدهد که در بطن ارزشهای موجود در خردهنظام فرهنگی چه میگذرد. در واقع با بهکارگیری مفهوم سبک زندگی و تعمق در آن میتوان از هنجارهای پنهان در اذهان، باورها و رفتارهای مردم یک جامعه، سر درآورد و از جهتگیریها و الگوهای موجود یا در حال شکلگیری، تفسیر واقعبینانهای ارایه کرد. »
آسیب شناسی سبک زندگی کنونی ما
مقایسه سبک زندگی امروزین ما با گذشته با تاکید بر دو محور امکانات زندگی و روشهای آموزشی تفاوت بسیار کرده و آسایش و آرامش و نیاز مبتنی بر این نوع سبک زندگی ما بیشتر غربی و برگرفته از فرهنگ غربی است که در رسانه ها تبلیغ می شود .
سبک زندگی، زاویه نگاه ما را تغییر داده است در این نوع سبک زندگی ، نیازهای ما پابرجاست منتهی به ولع تبدیل شده است . در این سبک ، نیاز به خوردن و آشامیدن هست ، منتهی غذا ها زود پخته می شود، زود خورده می شوند و پشت میز و فرمان اتومبیل مصر ف می شود و نهایت اینکه ، چاق می شویم .همچون یک سیب زمینی ، تماشاگر فیلم های تلویزیونی هستیم که انواع مانکن ها را در قالب هنرپیشه نشانمان می دهند و دستور می دهند که لاغر شویم و بازهم خرج کنیم تا چربی های انباشته را با آن همه هزینه که پرداخته ایم، آب کنیم.
مشکل چیست؟ آیا مشکل مدرنیته است؟ یا ما نتوانستهایم مدرنیته را متناسب با سبک زندگی خودمان تعریف کنیم. نهایت امر همچون سرمایهداران عربی می شویم که بخاطر کنارگذاشتن سبک زندگی سنتی خودشان از انواع بیماری روانی و جسمانی رنج می برند . انواع غذاهای فست فود مصرف می کنند و ساعتها پای تلویزیون خویش نشسته و مراسم سنتی و شوهای عربی خویش را تماشا می کنند و وضعیتی پیدا می کنند که کارگر از دیگر کشورهای خارجی بیاید که برای آنها کار انجام دهد .
این نوع سبک زندگی هم اکنون در مدارس ما در دانشگاههای ما و در محیطهای کاری ما نیز وجود دارد و مشکلات محیطهای کارگری و کارمندی ما به گونهای است که در سالهای آتی میبایست کارگران فیلیپینی ، هندی و برزیلی هم به کارگران کنونی افغانی اضافه شده تا بتوانند برای ما نظافت کنند یا گلهداری کرده و یا به تمیزی شهر ما بپردازند.
مشکل در سبک زندگی است.
«روزی با فَلَک کردن به ما می آموختند اما هر چه می آموختند برای رشدمان بود امروز لب تابمان در سر کلاس، پر است از هزار جذابیتی که برای فرار از درسهای کسل کننده و بیکاربرد تدریس می شود. شیمی میخوانیم چون باید بخوانیم و فیزیک درس می دهیم چون باید درس بدهیم. فیزیک و شیمی دیگر آیات خداشناسی نیستند. یک سری متن هستند که باید شب امتحان خواند و با تقلب پاس کرد و مدرک گرفت و همان را تدریس کرد و حقوق گرفت برای بدست آوردن امکانات مدرن».
«12 سال درس می خوانیم و نه از تاریخ عبرت می گیریم نه زبان دینمان رابلدیم نه قرآن خواندن و نه بازبان های روز دنیا آشنا می شویم و نه پیشرفتی می کنیم . اگر خوب درس بدهیم و بخوانیم یک حافظه خوب هستیم که واو به واو تکرار کردهایم و اگر هوشمند باشیم ابتکار و تولیدی کرده ایم برای افزودن ابزار جدیدی در دنیای امروز».
روش زندگی در خانه و جامعه و نظام آموزش ما در گذشته و حال یعنی پیش و پس از پیشرفت های صنعتی دگرگون شده است و مابه ازای گزاره های نیاز ، برآورد، آسایش و آرامش، کم و زیاد شده است.
وضعیت سبک زندگی ایرانی اسلامی
سبک زندگی ایرانی اسلامی در هیچ جای کشور نه نوشته شده و نه هیچ دانشگاهی به تدریس آن می پردازد.
در جامعه امروز ما ، سبک زندگی ایرانی اسلامی که برگرفته از حیات طیبه اسلامی و مبتنی بر توجه به تولید و آسایش همراه با احسان به دیگران – از همسایه گرفته تا همنوع – ترویج هم نمی شود. همچنین میتوان گفت که منبع معتبری از سبک زندگی ایرانی اسلامی که هم بر الگوهای عملی توجه داشته باشد و هم مبانی نظری را موشکافانه طرح کرده باشد ، موجود نیست .
حال رسانه چگونه می تواند به سبک زندگی اسلامی ایرانی بپردازد در حالی که ما به ازای آن در جامعه کاری انجام نشده و حوزههای علمیه ما هم به ابعاد اسلامی آن نپرداختند و دانشگاههای ما هم به شکل غربی و سبک زندگی مبتنی بر رفاه عام و آرامش و آسایش عمومی مبتنی بر مدرنیسم را پرداختهاند. این نوع سبک زندگی ، مبتنی بر پیشرفت های صنعتی و الکترونیکی و ارتباطی در غرب است که در خود غرب هم فلسفه زندگی آنها را تغییر داده به نوعی که می توان گفت که بالارفتن سن ازدواج و عدم تمایل به داشتن همسر و از طرف دیگر گرایش به تنوع طلبی در همه امور از استفاده از وسایل مادی گرفته تا نوع گرایش به ارزشهای غیر مادی مبتنی بر سبک زندگی غربی است . به گونه ای که می توان گفت که مدرنیسم نه تنها به تغییرات در اشکال زندگی مادی آنها پرداخته حتی ذائقه فرهنگی آنها را تغییرداده و آنها در موسیقی ، در رفاه ، در نوع نگاه به دیگران نیز تفاوت های اساسی با انسان های شرقی پیدا کرده که ریشه در فسلفه آنها به زندگی دارد. نهایت آنکه انقلاب صنعتی و به تبع آن انقلاب در ارتباطات که عصر ارتباطات و اطلاعات را رقم زده است بسیاری از متغیرهای زندگی را تغییر داده و این تغییر باعث دستکاری نوع انسان شده است که سبک زندگی مدرن امروزی که انسان ها را کسل ، دلمرده و خودشیفته می سازد ، حاصل مصرف گرایی مدرن امروزی است که با اسلام تفاوت فاحش و مغایرت دارد.
نقد سبک زندگی کنونی
انسان نیازهایی دارد و این نیازها را به گونه ای برآورده می کند و در این میان به آسایش و آرامش نسبی دست می یابد. البته در نگاه دینی، که مبتنی بر شناختی آسمانی و بی خطا از انسان و جهان است، دنیا گذرگاهی آزمودنی و رنج آلود است و همین نگاه است که به ما می آموزد نیازها در حد کمال برآورده نخواهد شد و آسایش و آرامش مطلق نخواهد بود پس مسابقه برای سود بیشتر و رفاه از همان آغاز محکوم به شکست است.
نیازهای واقعی انسان برای کارکرد دیگری در نهاد بشری تعبیه شده و برآوردن این نیازها هم روش های خود را دارد. به انسان، عقل هدیه شده تا نیازهایش را خود برطرف کند اما همین عقل می تواند به خطا کشیده شود و به جای برطرف کردن نیازهای واقعی، نیازهای کاذبی را تولید کند و برای برطرف کردن این عطش کاذب، نمک را در قالب آب ارایه کند!
به نظر می رسد که عطش ما برای خریدن آخرین مدل ها چیست؟ هزینه ای که برای گوشی همراهمان پرداخت می کنیم پاسخ به کدام خواسته واقعی و طبیعی ماست؟
مشکل این است که عقل و علم در راستای جهان بینی منطبق با هدف هوشمندانه جهان پیش روی ما ، به کار گرفته نمی شوند و ما در مسیری افتاده ایم که برای خرید آسایش بیشتر، آرامش را می فروشیم و به جای پاسخ دادن به نیازهای طبیعی و واقعی، نیازهای کاذب و سراب تولید می کنیم.
با مطالعه سبک زندگی امروز و مقایسه با سبک زندگی دیروز متوجه می شویم سبک زندگی دیروز عیب و نقصی نداشت. رابطه همه گزاره ها در سبک زندگی دیروز هماهنگ و به اندازه بوده است . برای همین بسته به امکانات آن روز، آسایش و آرامش برقرار بود و نیازهای واقعی نیز از راه های طبیعی آن پاسخ داده می شد اما امروز سبک زندگی از تقارن و همگونی خارج شده است.
هیچ کس درپی بازگشت به گذشته نیست. کسی نمی خواهد بگوید گذشته بهتر بود. عقب گرد کار عاقلانهای نیست. اما باید علم و فن آوری را در راستای آموزههای دینی خودمان بکار گیریم. ضعفهای خودمان را باید شناسایی کنیم.
متاسفانه امروز ابزارها بر ما حکومت می کنند. به جای استفاده درست از پول ، پول را می پرستیم و به ابزارها سواری میدهیم. در سبک به هم ریخته زندگی امروز ما ، سعادتی در میان نیست پول بیشتر برای خرید بت های تکنولوژی دیگر است .
قبله ما شرکت های بزرگ تولیدی خارجی هستند که با رسانه های خود ما ،نیازهای کاذب ایجاد می کنند. ما زندگی نمی کنیم . ما معتادیم . ما در پی افیونی هستیم که توهم رفاه را به ما تلقین می کند. رفاه بیشتر با رنج بیشتر.
وضعیت مصرف کالاهای خارجی پنج شرکت کرهای را در ایران در نظر بگیرید که اقشار متوسط به بالای ما چقدر رقابت برای خرید همین کالاهای تولیدی آنها را دارند.
سامسونگ ،ال جی ، دوو ، کیا و هیوندایی (Samsung & daewoo & LG & KIA & Hundaee) پنج شرکتی هستند که کالاهای لوکس آنها از گوشی موبایل گرفته تا کلیه لوازم خانگی و خودروهای مدل بالا و اخیرا نیز از دیگر کالاهای مصرفی دیگر نیز توسط این شرکت ها تولید می شوند واز یک طرف میلیاردها به جیب کمپانی های خارجی می رود واز طرف دیگر با طراحی خاص خودشان نوع فرهنگ و ذائقه ما را به همراه کالاهای دیگر کشورها تعیین می کنند.
به عبارت دیگر ما تسلیم فرهنگ مصرف غربی شده ایم که در گام اول همگام با دیگر کشورها به مصرفی کردن دیگر کشورهای تولید کننده شرقی از چین تا کره کرده است که با استانداردهای غربی برای مصرف انسان شرقی کالا تولید میکنند. نتیجه آن شدکه شکل زندگی غربی برهمه جوامع مشرق زمین – از هندو چین گرفته تا کشورهای اسلامی و افریقایی و امریکای لاتین – تحمیل شده است . چیزی که به نام الیناسیون فرهنگی در متون فرهنگی بحث های فراوانی شده است .
در جامعه ما نیز همه اقشار جامعه یه این محصول صنعت فرهنگ روی آورده اند . صنعت فرهنگ به گونه ای خاص توانسته است همه را تحت تاثیر خویش قرار دهد .
اقشار پایین جامعه نیز با وسع خودشان آرزوی مصر ف کالاهای همین شرکت ها را دارند . تازه شرکت های ما هم برای رفاه بیشتر چاره ای جز قدم گذاشتن در همین مسیر راندارند.
پیشنهاد
توجه به نسبت چهارگانه زندگی براساس فرهنگ خودمان
نیاز ، آرامش ، آسایش و سعادت چهار محور اصلی توجه به نوع استفاده از یک نوع کالا در هر فرهنگی است . نیاز برگرفته از یک غریزه انسانی است که در نهاد بشر نهاده شده و شامل نیاز به خوردن ، آشامیدن و نیاز به داشتن چیزهای مختلف که به همراه آن جهت رفع این نیاز آرامش و آسایش قابل طرح است . آرامش بعد روانی رفع نیاز و آسایش بعد جسمانی در جهت مصرف کالایی خاص می باشد. نهایت اینکه سعادت هنگامی طرح میشود که رفع نیاز زمینه برآوردن سعادتی خاص را برای بشر و انسان امروز فراهم سازد . در برخی از فرهنگها سعادت همان کسب بالاترین لذت و کامجویی است ودر برخی فرهنگ ها معنای دیگر و اخروی پیدا می کند.
ما باید سبک زندگی را با شرایط امروز تعریف کنیم. تعریفی که با استناد به معارف ناب آسمانی تضمین کننده سعادت دنیوی و اخروی باشد و از سویی نسبت آرامش و آسایش را هم به هم نریزد و نیاز کاذب ایجاد نکند و نیازهای واقعی را برآورده سازد.
باز تعریف سبک زندگی امروز، گذران زندگی را آسان تر خواهد کرد و نظام آموزشی ما را کار آمد خواهد ساخت. هدف از زندگی و دانش اندوزی را روشن خواهد ساخت و هیچ کس کار بیهوده و رنج بی گنج نخواهد داشت.
ترویج و آموزش سبک زندگی ایرانی اسلامی
این نوع سبک زندگی ،می بایست متاثر از آموخته های دینی خود ما باشد که میتوان در قالب حیات طیبه اسلامی آن را طرح کرد. هدف بحث و بررسی پیرامون سبک زندگی ایرانی اسلامی توجه به
– الگوهای صحیح زندگی ؛
– کشف هویت تاریخی
معرفتی عمیق در استفاده از کالاهای مدرن امروزی و داشتن دین عقلانی به نام اسلام در سبک زندگی ایرانیان و همچنین برای غالب کشورهای اسلامی .متاسفانه ما نه این هستیم و نه آن و نه به دنبال این هستیم که بفهمیم که کدام هستیم .
– تعیین نسبت ایرانی بودن و اسلامی بودن ، مفهوم این سرفصل در یک جمله ایران آن است که تاریخ و تمدن ایرانی یک بستر مناسب است که ما با مبنای شریعت به شعار « نه شرقی ، نه غربی ؛ جمهوری اسلامی » ، جامه عمل بپوشانیم و حرفی نو بزنیم که البته فقط شعار نباشد و به گونهای عمل کنیم که در شرق و غرب بینظیر باشد و البته عقلانیتر .
– همچنین یافتن یک نقطه شروع جهت تغییر سبک نسبتا غربی کنونی ، خصوصا برای ایران و سپس کشورهای اسلامی الزامی است .
ضرورت مطالعات بین رشته ای در بررسی سبک زندگی
روانشناسان غربی بسیار زودتر از ما ایرانیان ، نیاز به مطالعه بینرشتهای را تشخیص دادند. ما به عنوان بعد دینی ، بینرشتهای بودن را تأکید میکنیم که یک بعد آن مطالعه قرآنی وجود داشته باشد، بنابراین پرداختن به مطالعه بینرشتهای ضرورت دارد و ما باید مطالعات خود را بر اساس قرآن و دین شروع کنیم و به مطالعه بینرشتهای قرآن و علوم روز روی آوریم.
منبع: پورتال آسمونی